پايان واكسن 18 ماهگي
و خلاصه چهارشنبه صبح با ترس و لرز رفتيم مركز واكسيناسون
و صد البته دوباره شاهد ميل صبحانه خانمها بوديم و بعد از صرف صبحانه بالاخره اين آپولو ما هوا شد و وواكسن 18 ماهگي دانيال رو زديم
يعني خانم محترم زدن !!! اون هم چه زدني يكي به دست يكي به پا يكي هم قطره
و درنهايت كه دانيال غش كرده بود و من داشتم از حال ميرفتم گفتن واكسن بعدي موقع مدرسه رفتن كه من ميخواستم بپرم خانم محترم رو يه ماچ محكم بكنم
بعد از اومدن خونه بهش ميگفتيم خانمه چيكارت كرد؟ ميگفت : اوخخخخخخ
وقتي در خونه رو باز كردم دانيال انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده ولي چشمتون روز بد نبينه از حدود
ظهر بدن پسر ما شروع به گرم شدن كرد و بعداز ظهر به فاجعه اي تبديل شد و كابوس هاي من به
حقيقت پيوست . تب تا 39.5 39.5
بود و اين رو هم بايد بهش اضافه كرد كه نه تنها نميتونست يك قدم برداره حتي نميتونست رو پاهاش بايسته
بنابراين فقط تو بغل اينجانب بود و با كوچكترين تكوني داد و هوارش بالا مي رفت
و تو دلم چه غوغايي بود
و درنهايت بعد از گذروندن اين 2 روز سخت و نرفتن سركار من فقط ميتونستم به اين موضوع فكر كنم كه هوراااااااااااااااا آپولو بالاخره هواشد و تا مدرسه رفتن پسملم ديگه واكسن نداره
دعا مي كنم كه همه مادر ها بتونن اين آپولوي بزرگ را با صحت و سلامت به هوا كنند
اين هم چند تا عكس از دانيال زماني كه با اين واكسن دست و پنجه نرم مي كرد